این بار به بهانه حضور نویسنده محبوبم آقای امیرخانی در خندوانه، با فامیل جان ها قرار گذاشتیم که یه کتاب از امیرخانی بخونیم.من تقریبا همه کتاب هاشون که بعد از بیوتن چاپ شده بود رو خوندم.فقط دریغ و صد افسوس که تنها کتاب نفحات نفت رو دارم.فامیل جان ها مخصوصا خانم مهندس ازم کلی تعریفید خجالت کشیدم اخه تعریف نداره.من فقط سعی می کنم کتابهای ایرانی مطرح رو بخونم. واقعا قشنگ شدن. قدیم ترا یه کتاب مثل بیوتن که نثرش خسته کننده نباشه و همه چیش به جا باشه واقعا کم بود. دست همه م.مودب پور میدیدی با داستان های مسخره اش.فقط طنز بالایی داشت خود من نیمه اول کتاباشو می خوندم البته بعضی هاشو شاید 3 تا.ولی از نصفه به بعد و وقتی عاشقانه میشد اصلا و اصلا و اصلا قابل تحمل نبودن.

پ.ن : اگه یه روزی ادرس وبلاگمو به بچه م بدم یعنی عکس العملش چیه.

پ.ن 2: بیوتن برای من یادآور عدم جرات و بهای گزاف آن در دانشگاه است.زمانی که می تونستم خیلی چیزها رو در خودم تغییر بدم.ناراحت هستم از این عدم جرات ولی خوشحال که نصف درمانش رو رفتم : پذیرفتن مشکل.